Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آنا»
2024-05-04@16:45:40 GMT

شبکه نمایش خانگی و این مردان مکمل درخشان

تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۳۸۳۲۹

به گزارش گروه بازار خبرگزاری علم و فناوری آنا، پس از بازیگران نقش های اصلی که همیشه ویترین آثار نمایشی بوده و بیشترین نقش را در دیده شدن آنها توسط مخاطبان دارند به نقش های مکمل می رسیم که همان طور که از نامش پیدا است تکمیل کننده نقش های اصلی بوده و فقدانشان کار را برای یک فیلم یا سریال سخت می کند. به گونه ای که نمی توان یک اثر نمایشی را بدون آنها تصور کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به خصوص در سریال ها که قصه ها در عرض گسترش پیدا کرده و شخصیت های مکمل نقشی کلیدی در انجام آن دارند. در سال های اخیر و به ویژه در سریال های تولید شده در پلتفرم ها نقش های مکمل به ویژه در بین مردان اهمیت فوق العاده ای پیدا کرده و به همین خاطر هم نمونه های درخشان بسیار در آنها به چشم می خورد که در ادامه به تعدادی از آنها خواهیم پرداخت.

هومن سیدی با توجه به این که کارش را به عنوان بازیگر آغاز کرده و سپس روی صندلی کارگردان نشسته، همیشه توجه ویژه ای به گروه بازیگرانش داشته و در انتخاب آنها با وسواس عمل می کند. به ویژه در نقش های مکمل که با انتخاب های درخشان خود جذابیت های زیادی به کار بخشیده است. قورباغه یکی از شاخص ترین نمونه ها در آثار سیدی به حساب می آید که سرشار از نقش مکمل های دیدنی است. سروش با بازی محمد امین شعرباف یکی از آنها است که طی یک حادثه وارد داستان شده و چنان طراحی دقیقی برایش در نظر گرفته شده که تماشاگر تمام و کمال باورش می کند. کیان یکی دیگر از همین دسته شخصیت ها است که از اواسط کار وارد شده و خیلی زود هم از آن بیرون می رود اما به خوبی تاثیرش را روی قصه می گذارد. این شخصیت مرموز و چند لایه را مهران غفوریان به شکل غیرمنتظره ای بازی کرده است. آن هم با وجود آن که به نظر بسیار دور از نقش به نظر می رسد.

خاتون ساخته تینا پاکروان نیز با توجه به این که شخصیت های متعددی در پیشرفت قصه آن نقش دارند، شخصیت های مکمل کار شده و جذابی دارد. یکی از آنها که در قطب مثبت قرار گرفته اما ته مایه خاکستری دارد، دایی خاتون است. مرد خوش تیپ و جذابی که هم با آمریکایی ها رابطه تجاری دارد و هم از اشغال کشورش ناراحت است و از انگلیس ها و روس ها متنفر است. شخصیت پیچیده و تودرتویی که در بزنگاه ها به کمک خاتون و دوستان وطن پرست اش آمده و از طرف دیگر همچون یک تاجر  بی تفاوت نسبت به وقایع پیرامونش واکنش نشان می دهد. در قطب منفی با درجه دار ارتش سرخ روسیه مواجه ایم که برای رسیدن به خاتون از هیچ کاری ابا نداشته و به عنوان یک نیروی شر تا پایان سایه سنگین خود را روی قطب مثبت کار حفظ می کند. البته نباید از بازی درخشان بابک حمیدیان هم به سادگی عبور کرد که توانسته وجوه مختلف شخصیت را از کار درآورده و خشونت و بی رحمی موجود در آن را برجسته کند.

نیما جاویدی هم در آکتور فیلمنامه ای را در اختیار داشته که سرشار از نقش های فرعی است. از کوتاه تا بلند که هر یک به خوبی در دل قصه قرار گرفته و آن را به خوبی پیش می برند. از مادرخوانده و دخترخاله علی گرفته تا مرد میانسال صاحب عطرفروشی (صمدیان) که این آخری تاثیر مستقیم روی مرتضی و سارا دختری که دوست دارد، می گذارد. همین طور شخصیت های مهمان که در هر اپیزود وارد و خارج می شوند و اغلب تیپ-شخصیت و تیپ به حساب می آیند. از بین مکمل های مرد، صمدیان بهتر از بقیه از کار درآمده و به خوبی روی داستان اصلی تاثیر می گذارد. در عین حال، جاویدی برای او یک شناسنامه پروپیمان تدارک دیده و با مانور دادن روی زنباره بودنش تماشاگر را در بیم و امید نسبت به سرنوشت سارا قرار می دهد. چرخشی که جاویدی به صمدیان در قسمت های آخر بخشیده، ریسک بزرگی بوده که به خوبی جواب داده و دلیل آن نیز به استحکام شخصیت بازمی گردد. ضمن اینکه نباید از بازی سرشار از ریزه کاری هومن برق نورد در این نقش به سادگی گذشت که کاملا روی یک مرز باریک گام برمی دارد.

سریال رهایم کن به کارگردانی شهرام شاه حسینی از بابت حضور شخصیت های مکمل، بهترین سریال تولید شده در پلتفرم ها در سال های اخیر به حساب می آید. مجموعه ای از شخصیت های مکملی که تاثیرگذار بوده و در روند شکل گیری قصه و پیشبرفت آن نقش کلیدی دارند. بهرام ملقب به بهرام بوقی مهمترین شخصیت مکمل رهایم کن است که هم براساس او داستانکی جذاب شکل گرفته و هم روی بقیه داستان های فرعی تاثیر می گذارد که برای مثال می توان به ماجرای شاهین پسر ناصر و پایان غم انگیزش اشاره کرد. عقده های قدیمی بهرام که ریشه در کودکی اش دارد، لایه های زیادی به او بخشیده که همزمان هم تماشاگر ازش متنفر است و هم به نوعی دوستش دارد و برایش دل می سوزاند! البته این شخصیت درخشان را یک بازیگر فوق العاده به نام مهدی حسینی نیا همراهی می کند که در مدتی کوتاه چند نقش مکمل فوق العاده را به کارنامه اش اضافه کرده است. او بهرام به درستی درک کرده و تمام زوایای پیدا و پنهانش را به نمایش گذاشته است. در کنار او باید به نایب نایب سرخی و رفیق قدیمی اش ناصر اشاره کنیم که هر یک تیپ-شخصیت های صاحب هویت به حساب می آیند و هم در کنار یکدیگر تیم دونفره فوق العاده ای را تشکیل داده اند که رفاقتشان به دل تماشاگر می نشیند. به ویژه ناصر که پاک باختگی ویژگی بارز اش است و کل زندگی را به هیچ گرفته است! با کشته شدن شاهین در حادثه معدن، ناصر پوست انداخته و در قامت پدری که در آتش خشم و انتقام می سوزد حاضر می شود. بدون آن که اگزجره شده و به اصطلاح از قصه بیرون بزند. حسن معجونی انتخاب فوق العاده ای برای ایفای این نقش به حساب می آید که اشراف کامل به ناصر داشته و چنان نمایش دلچسبی را ارائه کرده که تماشاگر برای دیدنش لحظه شماری می کند.

پلتفرم تماشاخونه که در این روزهای گرم تابستان رقابتی داغ با سایر پلتفرم ها را کلید زده، در سریال های در حال پخش و نیز آماده پخش خود به حضور شخصیت های مکمل توجه ویژه ای نشان داده که نمونه هایی از آن را در سریال (سریال پدر گواردیولا) شاهد هستیم.

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: شبکه نمایش خانگی فیلم سریال بازیگران شخصیت های مکمل فوق العاده شخصیت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۳۸۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفاف‌سازی کند

حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کرده‌اند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمی‌سازند، در واقع خود آگهی‌ها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه می‌دید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفته‌اند برنامه بعدی.

تلویزیون شفاف‌سازی کند

اگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش می‌آید که صداوسیما در شکل کلی سهام‌دار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخ‌گوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمی‌گویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغ‌کنندگان آن را می‌بینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجه‌به ساعات پخش در میان‌برنامه‌ها یا بین نیمه‌های فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه می‌کند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تک‌محصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام می‌دهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.

همین‌جا چند سرفصل وجود دارد که می‌شود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب به‌اتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی می‌سازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.

دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و می‌توانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز می‌کند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیده‌اند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گران‌بهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.

فقط یک نکته دیگر می‌ماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامه‌های گفت‌وگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان می‌دهند که دغدغه زنان خانه‌دار این سرزمین خلاصه می‌شود در پوره سیب‌زمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید می‌کنم که آن تبلیغات می‌تواند در برنامه‌های آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامه‌های منظور است.)

دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنش‌ها و واکنش‌ها، برنامه‌سازی‌ها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین می‌شد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زده‌اند باید برای تک‌تک اقدامات پاسخگو باشند.

هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینما

همان‌طور که همه می‌دانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریده‌اند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه برده‌اند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شسته‌اند و در سکوت نشسته‌اند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». به‌هرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود می‌خواهد همان می‌کند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایه‌گذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و به‌اندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرف‌کننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.

تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگ‌ترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. به‌خاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانه‌ترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی می‌رفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذاب‌آور بوده و پیتر بروک صحبت می‌کند و از سرمایه‌گذاران و گروه‌های تبلیغاتی می‌خواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سال‌ها پیش این ویدئو را دیدیم.)

قاعده سریال ها و پخش‌های جهانی و تلویزیون‌ها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقه‌ای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغ‌کننده دیده شود... (باز هم تأکید می‌کنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درس‌های تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل می‌شود.

تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره می‌خورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.

توجه به تولید ملی و بهره‌مندی تولیدکنندگان که سالانه میلیون‌ها نفر از خدماتشان استفاده می‌کنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیده‌ای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بی‌احترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات می‌کنند باید سرمایه‌گذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تن‌دادن تمام به خواسته سرمایه‌گذار که احتمالاً خواسته‌ای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایه‌گذاری‌اش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.

تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصل‌هایی است که می‌توان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمی‌گنجد.

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705

دیگر خبرها

  • تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفاف‌سازی کند
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • عمو پورنگ با «لالایی» بازیگر می‌شود / جزئیات پخش سریال عمو پورنگ در شبکه نمایش خانگی
  • عمو پورنگ با «لالایی» به شبکه نمایش خانگی می‌آید
  • عمو پورنگ بازیگر شد
  • عمو پورنگ به «لالایی» نزدیک شد و تلویزیون به سریالی فوتبالی!
  • اسم جدیدترین سریال مهران مدیری لو رفت
  • اسم جدیدترین سریال مهران مدیری لو رفت + جزئیات
  • پیشنهاد تماشای «افعی تهران» در تلویزیون
  • سریال جدید آیدا پناهنده چه زمانی منتشر می‌شود؟